مطابق بعضی از نظریه ها ، مهارتهای شناختی تازه ای در افراد جوان نمایان می شود
که ، حتی به اعتقاد بعضی از روانشناسان به منزله شروع دوره تازه ای از رشد شناختی
است . تغییرات عمده در این سنین عبارتند از : قابلیت مسئله یابی ، نسبی گرایی ،
تفکر دیالکتیکی و اندیشیدن درباره ماهیت نظامها .
1 _ مسئله یابی :
بر اساس این طرز فکر ، افراد جوان علاوه بر توانایی حل مسئله می توانند دانش
و اطلاعات خود را برای طرح مسائل جدید به کار گیرند ، یعنی به مسئله یابی بپردازند .
به نظر می رسد این توانایی با افزایش سن بیشتر می شود .
2_ نسبی گرایی :
افراد بزرگسال دانش و اطلاعات خود را و یا هر انسان دیگر را کمتر به شکل مطلق می بینند
و به نسبی گرایی تمایل دارند . یافته های پژوهشی نشان داده است که کودکان و نوجوانان
بیشتر با دیده مطلق به مسائل می نگرند ، درحالی که بزرگسالان ، به نسبی بودن
دانش آگاهترند .
3_ تفکر دیالکتیکی :
در بزرگسالان نشانه های تفکر دیالکتیکی قویتر است - یعنی درک و شناسایی اندیشه های
متضاد . برای بزرگسالان ، مسائل سیاسی - اقتصادی و آموزشی انباشته از عناصر
ضد و نقیضی است که نوجوانان پس از رسیدن به دوره عملیات صوری کمتر به آنها توجه
دارند .
4 _ اندیشیدن درباره ماهیت نظامها :
به نظر می رسد افراد پس از عبور از دوره عملیات صوری در درک کلی نظامهای فکری ،
توانایی بیشتری پیدا می کنند . مثلا در پاسخ به سئوالهایی که مستلزم یافتن وجوه
تفاوت یا تشابه میان نظامها یا نظریه هاست ، عملکرد بهتری دارند .
منبع :
روانشناسی رشد .تالیف : دکتر حسن احدی ، فرهاد جمهری
نوشته شده توسط : مهدی معتقد